سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برترین سخن، ذکر خداوند متعال است و اساس حکمت، فرمان برداری اوست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
به نام خدا

شب رادیو جوان با رادیو جوانی ها (4)

اختتامیه جشنواره جوانه + محمود عراقی

تنظیم صدای کنسرت وضعیت خوبی نداشت
در ادامه بر خلاف همه حاظرین که مخصوصا در بخش اجرای علی لهراسبی به شدت وی را مورد تشویق قرار دادند من فقط شنونده بودم و دوباره از قسمت صدابرداری سالن ناراضی بودم چون در کل مجموعه همه ی صداهای ادوات موسیقی بالاتر از حد استاندارد در حال پخش بودند و تنها صدایی که با حجم خیلی پایین پخش میشد صدای خواننده بود و شاید اگر من به جای آن خواننده زحمت خوانندگی را انجام میدادم و علی لهراسبی تقلید میکرد کسی متوجه قضیه نمیشد چون واقعا تنظیم صداهای میروفون ها در بد ترین حالت ممکن بود.
علی لهراسبی چند قطعه ی خوب خواند و در کل از خود هنرنمایی خوبی به جای گذاشت و رفت اما این شد که در نتیجه تلاش صدابرداران محترم مجموعه در پایان مراسم گوشهای من اذیت شدند واقعا در بعضی جاها اگر گوشم را نمیگرفتم شاید احتیاج به درمان هم پیدا میکردم.

اجرای پانتومیم توسط گروه موسیقی یا بی احترامی به حاظران!
در ادامه چیز بسیار عجیبی هم دیدم که برای اولین بار در این مراسم اتفاق افتاد که در هیچ جا چنین چیزی ندیده بودم و ان هم اجرای پانتومیم توسط گروه موسیقی علی لهراسبی بود که در نوع خودش بی نظیر بود و قضیه هم از این قرار بود که: بعد از این که اجرای موسیقی تمام شد مجددا از گروه دیگری از مهمانها دعوت شد تا بالای سن تشریف ببرند و از برنده ها و منتخبین جشنواره تقدیر کنند ، حساب کنید گوینده در یک طرف مجوعه ایستاده و چهار پنج نفر در وسط ایستاده اند و گوینده اسم منتخبین را میخواند و حاظران و مهمانها تشویق میکنند و نفر برگزیده هم با ادای احترام تشریف می برد و جایزه را میگیرد و مرخص میشد و صدابردار مجموعه هم اهنگهای خاص و جالب را پخش میکند و خلاصه همه چیز رو به راه و طبق برنامه و جذاب است اما درست در همین لحظه چهار پنج نفر در پشت سر مدعوین و جلوی چشم صدها نفر در حال باز کردن ادوات موسیقی بودند و یکی سیم جمع میکرد و یکی سازش را بسته بندی میکرد و یکی پیچ سازهایش را باز میکرد و یکی دولا شده بود و یکی ایستاده و یکی اینور میرفت و دیگری آنور و یکی رو به ما بود و یکی پشت به ما و دیگر تصور نمیکردم بی احترامی تا این حد باشد! من اگر مجری و مسئول مراسم بودم حتما همه ی اونها را از روی سن اخراج میکردم تا ما برنامه خودمان را دنبال کنیم ادم عاقل واقعا باید کمی شعور داشته باشد.اگر پول گرفته بودند تا بخوانند از پولشان کم میکردم و اگر از روی علاقه (که فکر نمیکنم) امده بودند درخواست میکردم نیم ساعت هم دندان روی جگر مبارک بگذارند و دوام بیاوردند!

اختتامیه جشنواره جوانه + محمود عراقی

و باز صندلی های خالی چه گفتند...
هنوز نیمی از مراسم نگذشته بود که صندلی های کاندیداها و مهمانها خالی بود و این صندلی های خالی حرف داشتند برای گفتن ، شاید این صندلی ها حکایت داشتنداز ناهماهنگی های دعوت از کاندیدها و شاید میگفتند که هنوز این جشنواره اماده نیست بین المللی شود و شاید میگفتند رادیو جوان هنوز همراهان مشتاقش را پیدا نکرده است و شاید میگفتند اطلاع رسانی در حد تهران مناسب بوده! چون انتظار میرفت جمعیت عظیم شنونده های رادیوی پرمخاطب جوان از ساعت ها قبل در پشت دربها ایستاده باشند ولی چنین نبود و این صندلی های خالی و حضور کم تعداد مهمانها قبل از شروع مراسم حکایتی دیگر دارد !

شنوندگان شهرستانی رادیو جوان وفادار ترند!
نمیدانم کسی از این نوشته ها ناراحت میشود یا نه اما این واقعیتی بود که من دیدم و اگر خیلی خوش بینانه نگاه کنم میتونم بگم با توجه به اثار رسیده برای جشنواره دوم میزان استقبال شنونده های رادیو جوان از دومین جشنوراه جوانه در استانهای دیگر به مراتب بالاتر از تهران بود و اگر این را دلیل بگیریم میتوان گفت رادیو جوان با شعار " ایران فقط تهران نیست " خود که حدود دو سال است پیش رو قرار داده میشود نتیجه گرفت رادیو جوان در شهرستانها نفوذ بیشتری داشته و برای همین حضور تهرانی ها که میتوانست چشم گیرتر باشد گم رنگ بود، من به شخصه چندین سال قبل در جشنواره های قبلی حضور پرتعداد 5 هزار نفری شنونده های رادیو جوان را دیده بودم و در مقایسه با این همه جمعیت میتوان این جمعیت را چیزی غیر عادی تلقی کرد.

 

 <<یادداشت قبلی                                                                                                      یادداشت بعدی>>

برچسب: رسانه،رادیو جوان،دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه)

مطالب مرتبط: مراسم اختامیه جشنواره جوانه ، اختتامیه دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه) ، اختتامیه دومین جشنواره جوانه ، اختتامیه جشنواره جوانه ، نتایج جشنواره جوانه ، اسامی برندگان جشنواره جوانه



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: چهارشنبه 91/8/10::: ساعت 10:51 عصر

اینجا محمودعراقی مینویسدو نقد میکند وگاهی نقل میکند وبه قول یک گوینده خوب گاهی غر هم میزند،میگویداگر این فعالیت در راستای ترویج فرهنگ عاشورا و انتظارفرج و مقابله با جنگ نرم دشمنان اسلام و نظام و به عنوان سرباز سایبری آقا و اطاعت از دستور باشد همه اش عبادت است ،عاشق رادیو است،میگوید از دوران کودکی رادیو گوش میداد و کودکی اش روی موج AM گذشت و نمیدانست موج FM هم وجود دارد چون رادیو جیبی اش فقط موج AM را داشت. از سال 84 به صورت اتفاقی موج FM را پیدا کرد و بر اساس کیفیت خوب صدا و کیفیت خوب برنامه ها کلی شگفت زده شد و رادیو جوان را پیدا کرد.از آن زمان به بعد تمام وقت شنونده شبکه رادیویی جوان شد و در یکم اسفندماه سال 1390 به عنوان شنونده منتخب رادیو جوان معرفی شد و در 28 خردادسال 1391 افتخار داشت سایت رادیو جوان را افتتاح کند، میگوید رادیو تنها رسانه ای است که به مخاطب احترام میگذارد ،گاهی وقت ها به آینده ی رادیو خوش بین نمی شود و میگوید ممکن است رادیو در دنیای دیجیتال آینده گم شود، علیرغم تصور خیلی ها اصلا علاقه ای به کار در رادیو ندارد چون معتقد است شنونده حرفه ای رادیو بودن و کارمندرادیو بودن دو مسئله جدا از یکدیگر هستند،اما اگر روزی چرخه روزگار چرخید و افتاد وسط رادیو دوست دارد سردبیر باشدمیگوید هدف(به کسر ف) رادیو قرآن و معارف است و معتقد است هنوز رادیو جوان نتوانسته به رسالتی که فقط به خاطر آن متولد شد جامه ی عمل بپوشاند و گاهی هم فکر میکند شبکه جوان گمراه هم شده است البته معتقد است رادیو جوان هر روز در حال شکوفایی و پیشرفت است، از رادیو جوان فعلا برنامه های چهل تیکه/با من حرف بزن/دوشنبه ها با شما/فکری از جنس بلور/پلاسما/کافه رادیو/واژه ها/آهای دلای با وضو/بعضی از اینجا شب نیست ها/ صدای شکفتن/ صبح دانش/ کسی صدام میزنه / معمولی نیست/خط و ربط/هفترانه /جنب و جوش/شنیده میشوید/پاتوق شبانه / آتش پنهان / در کوچه آفتاب / آبی تر ازسپید و تا مرز فردا را دوست دارد و از میان گویندگان آقا، طوفان مهردادیان و از خانمها مریم واعظ پور/ مهرگان سوادکوهی / زهره هاشمی / لاله اکبری / خانم جعفرپور و خانم توکل را اختصاصا دوست دارد و از سردبیرها حامد مرادیان و مجتبی امیری و نرگس فتحی و وحید یامین پور را دوست دارد.



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: دوشنبه 91/8/8::: ساعت 10:9 صبح

شب رادیو جوان با رادیو جوانی ها (3)

محمود عراقی+رادیو جوان+جشنواره جوانه

دوست داشتم در مورد صدا برداری بدانم
صندلی ام را پیدا کردم و کیفم رو گذاشتم روی صندلی و رفتم تا ببینم صدابردار سالن همایش چطوری کار میکنند، رفتم و از نزدیک با کار مجموعه ی تنطیم صدا اشنا شدم حدود ده قیقه ثابت یک جا ایستادم و به کار ان آقا و خانم و تنظیمات و دکمه ها نگاه کردم یک لحظه دیدم نفر جلویی من که روی صندلی نشسته بود از پایین به من نگاه کرد دیدم اقای معین بودند و چون قبل از این در بیرون از سالن همدیگر را دیده بودیم زیاد اتفاق خاصی نیفتاد اما خیلی دوست داشتم اگر ناراحت نمیشدند و مزاحم نمیشدم در مورد تک تک تجهیزات و دکمه ها توضیح بدهند، بعد از ان برگشتم و رفتم روی صندلی خودم نشستم و جالب بود که یکی از شنونده هایی که میشناختم صندلی اش کنار صندلی من بود و برای همین فرصت خوبی شد تا از هر دری(درهای رادیو جوان) صحبت کنیم

تشکر میکنم از مسئول چینش شماره صندلی ها!
بلاخره مراسم با قرائت آیاتی چند از قران مجید توسط قاری محترم که انصافا تلاوت خوبی هم داشتند اغاز شد و در ادامه سرود ملی با صدای بسیار بلند پخش شد و این صدای بلند تقریبا تا اخرین دقایق مراسم یک ذره هم کم نشد من اخرش هم متوجه نشدم بخش صدابرداری چرا یک ذره هم حجم صدا را کم نکردند ، حالا جالب بود که موقعیت ما در محل بسیار مناسبی قرار داشت و هم از نظر رفت و امد و هم از نظر زاویه دید و هم از نظر فاصله بین دو بلندگوها و شنونده و هم از نظر کنترل ورود و خروج حاظران در مراسم دقیقا محلی بود که دوستش داشتم برای همین تقریبا تا اخرین دقایت از جای خودم تکان نخوردم و تشکر کردم از کسی که شماره های صندلی و شماره های کاندیدها را مرتب کرده بود.از طرفی صندلی مهمانهای ویژه که در ردیف اول قرار داشت درست سه چهار متر با بلندگوها فاصله داشت و من دهعا با  به این فکر میکردم که با ان حجم بلند صدا مهمانها در چه حالی هستند و خوشحال بودم که مهمان ویژه نبودم و معتقدم که باید صدابرداری درست انجاتم میشد و یا مجموعه ای استاندارد تدارک دیده میشد.

طراحی دکور مجموعه خیلی بد و ناشیانه بود!
از طراحی و دکور روی سن راضی نبودم ، تجهیزات و ادوات گروه موسیقی علی لهراسبی همه ی دکور را اشغال کرده و به هم ریخته بود و جلوی سن را هم بلندگو و پرژکتور ها و چراغهای رنگین خیلی بزرگی اشغال کرده بود و فضای دکور را به هم زده بود و به نوعی مخاطب حاظر در مراسم هیچ خلاقیتی را در این مجموعه شلوغ احساس نمیکرد، فکرم در بین آن همه وسایل به هم ریخته مشغول شده بود نمیتوانتم در ان مجموعه به هم ریخته تصور حضور گوینده ها و مهمانها را داشته باشم، اما اینها برای من مهم نبود و تنها چیزی که برای من ارزش هنری داشت فقط رادیو بود و بنا بر این دنبال رادیو در این دکوراسوین (دکوریشن) عجیب میگشتم و بلاخره در گوشه ای از این سیم پیچی ها دو عدد رادیوی قدیمی اما خوشگل را دیدم که روی یک میز گذاشته شده بودند و از طرفی در لبه ی سن هم در کنار بلندگو و چراغ های بسیار بزرگ پنج رادیو ی نسل جدید کوچک را که هر کدام از انها را با دو شاخه گل ، زیبا کرده بودند مشاهده کردم ، رادیو ها زیبا بودند اما در کنار ان همه تجهیزات زنگارنگ و خیلی بزرگ ، احساس کوچکی و حقارت میکردند. احساس حقارت رادیو بهم دست میداد و از این بابت من از فضای دکور و هم از طراح این مجوعه کلا ناراضی بودم.

در کل مراسم فقط دو نفر را تشویق کردم!
چندین گوینده ی اقا و خانم و چندین مهمان و مدیر و معاون بالای سن رفتند و سخنرانی کردند و هنرنمایی کردند و جایزه دادند و فقط هنرنمایی منصور اسکندری در نقش شنونده معترض قابل توجه بود و بقیه ی مراسم برخلاف همه حاظرین برای من جذابیت خاصی نداشت و لازم ندیدم که تشویق کنم یا دست بزنم و از این رو من در کل مراسم به دو نفر لازم دانستم که ادای احترام کنم و برای هر کدام یک دقیقه تشویق کنم اولین نفر از شرکت کننده های جشنواره بود که منتخب یکی از بخشهای جشنواره بود و از قسمت پا معلولیت داشت و معاونت صدا برای اهدای لوح تقدیر و تندیس جشنواره به پایین سن امدند و نفر دوم حضور فریبزر گلبن به عنوان پیشکسوت رادیو بود که در بالای سن حضور یافتند و مورد تشویق حاضرین قرار گرفتند و من هم لازم دیدم دومین تشویق را برای ایشان انجام دهم ، حظور فریبزر گلبن بالای سن هم داستان جالبی داشت...

حضور خاطره انگیز و پر احساس پدر رادیو جوان در بالای سن!
ار فریبزر گلبن دعوت شدو در همین لحظه چراغها خاموش شد و تنها پروژکتور مجموعه از دور پدر رادیو جوان را نشانه رفته بود ، او قدم بر میداشت و پله ها را یکی پس از دیگری ارام اما محکم بالا میامد، او می آمد اما هر قدمش داد میزدند: این فریبزگلبن است ، رادیو او را خوب میشناسد و او هم رادیو را خوب میشناید او فریبزر گلین است و عشق رادیو دل او را جوان نگاه داشته است ، فریبرز خواست نشان دهد که سنی از او گذشته است اما من حس کردم که رادیو جوان امروز با او زنده است ، فریبزر گلبن دو قدم ازام هم برداشت و رفت به سوی رادیوهای قدیمی روی میز کناری مجموعه و گل را به نشانه ی عشق و احترام و جوانی و جوانه و امید بین رادیو ها گذاشت و تشریف اورد و سخنرانی کرد تا ما لذت ببریم و اینگونه هم شد.

 << یادداشت قبلی                                                                                                   یادداشت بعدی>>

برچسب: رسانه،رادیو جوان،دومین جشنواره جوان و رادیو(جوانه)

نکته: در تاریخ دوشنبه 8 آبان 91 نوشته (جشنواره جوان و رادیو ) شما به فهرست نوشته های برگزیده در مجله پارسی نامه بخشهای ارتباطات ، رسانه ، خاطره ، روزنوشت فزوده شده است

مطالب مرتبط: اختتامیه دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه) ، اختتامیه دومین جشنواره جوانه ، اختتامیه جشنواره جوانه ، نتایج دومین جشنواره جوانه ، نتایج جشنواره جوانه ، اسامی برندگان جشنواره جوانه



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: دوشنبه 91/8/8::: ساعت 12:41 صبح

شب رادیو جوان با رادیو جوانی ها (2)

اختتامیه دومین جشنواره جوانه

بهترین لحظه در اختتامیه دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه) دیدار با عوامل مختلف رادیو جوان بود!

پشت دیوار بودم ، صدای سعید پور محمودی از استدیوی سیار مستقر در سالن همایشهای رازی بلند شد و در کنار او صدای نسیم رفیعی و صدای گوینده ی جوان خانم پرسون به گوشم رسید عجله داشتم تا همه را یکجا ببینم که این اتفاق هم افتاد جلو رفتم و کمی از یک طرف جمعیت استدیو و نحوه اجرای گوینده ها رو دیدم و کمی هم از طرف دیگر گوینده ها رو نگاه کردم و مواظب بودم که گزارشگری به سمت من برای تهیه گزارش نیاد، چون علاقه ای به جواب دادن به بعضی سوالها ندارم.
کمی به عمق اجرای گوینده ها رفته بودم که دیدم کسی منو صدا میزنه ، برگشتم دیدم یکی از شنونده هاست که از مشهد اومده بودمد ، از دیدنشون خوشحال بودم و برای همین تا لحظه ی باز شدن درب اصلی سالن با هم بودیم ، همه به داخل رفتند و منو ایشون در کنار استدیو بودیم رفتم و از خانم پرسون چند خط یادگاری خواستم و گفتم لطفا نوشته تکراری نباشد و نوشته ای باشد اختصاصی برای من محمود عراقی گفتند: سلام اقای عراقی خوب هستید و گفتند: اخه من این متن رو دوست دارم گفتم اشکالی ندارد بنویسید بعد تشکر کردم و ایشون نوشتند:

خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا
چه دشوار است.
با آرزوی بهترین و شادترین روزها.
الهه پرسون

بعد گفتم خانم پرسون کامنتهای منو حتما تو برنامه بخونید ها و ایشون هم گفتند چشم حتما میخونم.و خداحافطی کردم و رفتم کنار آقای دژبدی و گفتم سلام آقای دژبدی محمود عراقی هستم از میانه برام یه نوشته یادگاری میدین؟ گفتند به به آقای عراقی خوب هستید و بعد منو به آقای پیری معرفی کردند و گفتند از شنونده های اصلی سبقت ازاد هستم و بعد از احوال پرسی نوشتند:

مرا نام باید. که تن مرگ راست
برای محمود عراقی عزیز
از میانه
رضا دژبدی

از دیدن الهه پرسون و رضا دژبدی خیلی خوشحال شدم و چون پر از هیجان و انرژی شده بودم و انگار نه انگار که چهار پنج ساعت در راه بوده ام و دنبال چند نفر دیگر بودم که یادگاری بگیرم و خانم رفیعی را در حال اجرا دیدم که برنامه را تمام کرد ، رفتم جلو و سلام کردم و خودم رو معرفی کردم و فکر کنم منو نشناختند و دفتر روزنامه ام رو گذاشتم جلوشون و درخواست کردم یادگاری بنویسند و ضاهرا چون عجله داشتند فقط نوشتند:

امیدوارم موفق باشید.
نسیم رفیعی

چهره ی خانم رفیعی بهتر از چیزی بود که در تصاویر میدیدم نمیدانم چرا عکسهایی که میدیدم را  عکاسهای خوش ذوق گرفته بودند! و با این فکر و خیال یک دفعه خانم لاله اکبری یگی از گوینده های محبوبم رو دیدم، با کلی انرژی و شور اشتیاق رفتم کنارشون، داشتند با یکی از شنونده ها که میشناختمشون عکس میگرفتند ازشون درخواست کردم که برام چند خط یادگاری بنویسند و چندین بار هم گفتم که برنامه هایی که اجرا میکنند رو خیلی دوست دارم و ایشون گوینده توان مندی هستند و همیشه برنامه هاشون رو گوش میدهم و چندین بار هم خودم رو معرفی کردم ولی خانم اکبری بین صحبتهام فقط فرصت کردند تا بگن: خوبی آقای عراقی من هم از دیدن شما خوشحالم.(مثل همه اجراهایی که داشتند) و بعد نوشتند:

اقای محمود عراقی بسیار خرستندم که در جشنواره جوانه دوستان
خود در شبکه جوان رو همراهی کردید. امیدوارم همیشه موفق و
سربلند باشید.
لاله اکبری

بعد از این که با خانم اکبری خداحافظی کردم و رفتم تا در جای خودم که از قبل شماره 130 رزرو شده بود بشینم بین استدیو سیار و سالن همایش سعید معدن کن و مهندس مهدی شاهرضایی و چند نفر دیگر را دیدم و احوال پرسی کردیم  که بهترین لحظه در اختتامیه دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه) دیدار با عوامل مختلف رادیو جوان بود که تجربه کردم و بعد رفتم  تا روی صندلی خودم بنشینم.

<< یادداشت قبلی                                                                                                               یادداشت بعدی>>

برچسب:رسانه ، رادیو جوان، دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه)

مطالب مرتبط: اختتامیه جشنواره جوانه  ، اختتامیه دومین جشنواره جوانه ، نتایج جشنواره جوانه ، اسامی برندگان جشنواره جوانه



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: یکشنبه 91/8/7::: ساعت 12:44 صبح

شب رادیو جوان با رادیو جوانی ها (1)

اختتامیه دومین جشنواره جوانه+محمود عراقی+رادیو جوان

محمود عراقی در اختتامیه دومین جشنواره جوان و رادیو(جوانه)

در تمامی سفر هایی رادیویی که داشتم همیشه یک حس خاصی داشتم ولی در سفر اختتامیه دومین جشنواره جوانه این حس را نداشتم! برام جالب بود که چرا چنین حسی نداشتم، قضیه هم از این قرار بود که همیشه چون چنین باوری هنوز بهم دست نمیداد که در حال نزدیک شدن به تحقق یک ارزو هستم در تمامی حرکات و دقایق و ثانیه ها دنبال یک بهانه برای نرسیدن بودم و همیشه تا رسیدن به مقصد پر از هیجان و استرس بودم ولی اینبار فرق میکرد چون انگار میدانستم که خواهم رسید و برای همین فقط به هدف فکر میکردم و به کارهایی که در محل اختتامیه باید انجام میدادم فکر میکردم و این بود که خیلی با ارامش و با احتباط و تقریبا آگاهانه به تقاطع همت و چمران و ساختمان رازی رسیدم بدون هیچ محدودیت و مشکلی!
داشتم از پله های کناری بالا میرفتم و چشمم دنبال اشنا میگشت ولی کسی آشنایی نبود، تلفنم زنگ زد و جواب دادم و یعد یک لحظه یکی از شنونده ها رو دیدم سوال کردند گفتم من هم تازه رسیدم ، رفتم داخل ، جلوی درب اقایی راهنمایی کردند: کاندیداها سمت راست مهمانها سمت چپ رفتم سمت راست و مدارک رو دادم تا هم ثبت نام کنند و هم کارت شناسایی را بدهند جالب بود از خانمها دو نفر چهرشون آشنا بود ولی نمیشناختم، یکی از اونها وقتی داشتند مدارک رو بررسی میکردند گفتند اهههه سلام پس شما محمود عراقی هستید! رو کرد به آقایی که کنار من ایستاده بود و داشت روی یک برگه ای چیزی مینوشت گفت: اقای شرافتی میشناسید ایشون رو؟ محمود عراقی هستند اقای شرافتی داشتند با گوشی صحبت میکردند و گفتند پس شما محمود عراقی هستید؟! دیدم چه جالب! شاهین شرافتی که یک زمانی از خواندن پیامکهام توسط ایشون در یک برنامه عصر گاهی لذت میبردم کنارم ایستاده اند! بحث ثبت نام رو رها کردم و رو کردم به ایشون و زود از کیفم دفتر روزنامه ام(دفتر خاطرات روزانه) را در اوردم و منتظر شدم تا صحبتشون تموم بشه بعد خاطره نوشتی از ایشان به یادگار بگیرم ، صحبتشون تموم شد دیدم ما رو تحویل نمیگیرند ، چشمم رو یه دور تو محوطه گرداندم تا ببینم احیانا آشنایی بین جمعیت هست که دیدم نبود، آن خانم دوباره منو صدا کردند و کارت هدیه و غذا رو دادند و دوباره به اقای شرافتی منو معرفی کردند آقای شرافتی گفتند آقای عراقی ببخشید یه لحظه... و شروع کردند به نوشتن و بعد که تموم کردند رو کردند به سمت من و گفتند خب محمودجان چطوری! خوب داری پشت سر ما انتقادی مینویسی ها! گفتم نه بابا ما از این کارها بلد نیستیم ، گفتند نه خوب داری مینویسی گفتم باشه دیگه از شما کمتر مینویسم حالا شما اینو امضا کنید بعد در موردش صحبت میکنیم، وقتی با ایشون صحبت میکردم متوجه شدم هم قد خودم هستند و خیلی هم چهره ی خوب و جالبی دارند و به همین خاطر احساس خوبی بهم دست میداد و از طرفی وقتی صدای زنده ی شاهین را میشنیدم حس بهتری برام بوجود می اومد اونوقت بود که رو کردم به شاهین و گفتم من از زمان کاوشگر 22(همین وبلاگ) شنونده برنامه هاتون بودم و جناب شرافتی هم گفتند بله یادمه( البته متوجه نشدم منظورشون من بودم یا برنامه) و با این حال در دفترم نوشتند:
با ارزوی روزهای خوب آبی ارام
برای محمود عزیزم
شاهین شرافتی
و من هم تشکر کردم و دفترم را گرفتم و کارت شناسایی کاندیدها رو گرفتم و گذاشتم تو کیفم و رفتم یه گوشه ایستادم مدیر از جلوم رد شد،اقای موسوی مدیر اجرایی از جلوم رد شد شهاب و اقای گلبن از جلوم کمی دورتر رد شدند ، جالب بود برام ولی یک دفعه محوطه از عوامل رادیو یک دفعه خالی شد و کمی دور و برم رو بر انداز کردم تا ببینم از شنونده ها کسی آشنا هست ولی نبود همه منتظر بودند مراسم شروع بشه خیلی ها روی پله ها روی سکو ها و هر جایی که پیدا کرده بودند نشسته بودند و خیلی ها بی هدف ایستاده بودند مثل خودم و این برام جای سوال داشت که چرا شنونده های رادیوی پر هیجان، چرا شور و هیجان ندارند و این هم برام سوال بود که چرا جمعیت کم است! من انتظار بیشتر از اینها را داشتم.
جالب بود که در دکور محوطه خبری از ارم و نشان و نماد و اثری از رادیو نبود و جالب تر این که کسی را هم پیدا نکردم تو گوشش هدفن باشه و رادیو گوش کنه انگار هدف اصلی برای همه جشنواره بود!

<< یادداشت قبلی                                                                                                                    یادداشت بعدی>>

دسته بندی: رادیو جوان ، اختتامیه دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه)

مطالب مرتبط: اختتامیه دومین جشنواره جوان و رادیو(جوانه) ، نتایج دومین جشنواره جوانه، نتایج دومین جشنواره جوانه ، نتایج جشنواره جوانه ، اسامی برندگان جشنواره جوانه

 



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: جمعه 91/8/5::: ساعت 11:36 عصر

دعوتنامه

محمود عراقی+رادیو جوان

احساس من به قرار فردا احساس آرامش یک هیجان رادیویی است...
انکار همین دو سه روز پیش بود که اینجا در مورد تبلیغات جشنواره دوم جلسه داشتیم، و یا انگار همین سه چهار روز پیش بود که بحث جشنواره جوانه به رادیو کشیده شه بود و خود من هم اصلا نمیدونستم جشنواره دیگه چیه! یادمه یکی از کسایی که تو جشنواره اول جایزه بهش تعلق گرفت و روح خودش هم خبر نداشت من بودم ، یادش بخیر گوینده محبوبم اسمم رو تو مراسم دو باز گفته بود و من درست چند صد کیلومتر اونور تر با موج خراب رادیو درگیر بودم همن موقع ها بود که تصمیم گرفتم هر جوری که هست خودم رو به جشنواره دوم برسونم...
و حالا امروز همون موقع است
دارم اماده میشم برم به جشنواره( اگه خانه رو اینجایی که هستم در نظر بگیرم) وشاید درست ترش اینه که دارم اماده بشم تا بیام جشنواره( اگه خانه رو اونجا در نظر بگیرم)
شعرش دقیقا تو ذهنم نیست مفهوم شعر اینه که خانه ادمها جایی نیست که اونجا متولد شده اند بلکه جایی است که اونجا محل آرامشش باشه حالا احساس من به قرار فردا احساس آرامش یک هیجان است.
پس بنا براین...
ممن محمود عراقی از همه شنوندگان رادیو جوان مخصوصا همه مخاطب های وبلاگم دعوت میکنم تا فردا یکشنبه همدیگر را در اختتامیه دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه) ببینیم.
منتظریم ...

مطالب مرتبط: ختتامیه دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه) ، اختتامیه دومین جشنواره جوانه ، اختتامیه جشنواره جوانه ، نتایج دومین جشنواره جوانه ، نتایج جشنواره جوانه ، اسامی برندگان جشنواره جوانه



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: شنبه 91/7/29::: ساعت 3:15 عصر

شنوندگان وبلاگ نویس رادیو جوان گرد هم می آیند.

حلقه وبلاگنویسان رادیو جوان+محمود عراقی

اولین نشست شنوندگان فعال رادیو جوان در فضای مجازی بعد از سالها برگزار میگردد.!

عکس: از رادیو صدای آشنا

بر اساس اطلاعات بدست اماده اولین نشست شنوندگان وبلاگ نویس در حوزه رسانه و رادیو جوان در شبکه رادیویی جوان برگزار میشود
این نشست صمیمانه در آبان ماه سال جاری(1391) با عوامل رادیو جوان و با هدف انسجام بخشی به فعالیت های مجازی شنوندگان در محل شبکه رادیو.یی جوان صورت میپذیرد.
گفتنی است از شرکت کنندگان اصلی این جلسه 14 کاندید بخش وبلاگ دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه) خواهند بود.

**اضافه میشود اختتامیه دومین جشنواره جوان و رادیو در روز یکشنبه 30 مهرماه در تقاطع همت و چمران دانشگاه علوم پزشکی تهران و سالن همایشهای رازی برگزار خواهد شد .

 

 

<<یادداشت قبلی                                                                                                  یادداشت بعدی>>

دسته بندی: رادیو جوان،وبلاگنویسان رادیو جوان ، شنوندگان وبلاگ نویس رادیو جوان

مطالب مرتبط:نتایج دومین جشنواره جوانه، رادیو جوان تا رمضان 91، رادیو جوان بایکد میشود! ، سال 90 با رادیو جوان، رادیو جوان پولدار شده است!



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: پنج شنبه 91/7/27::: ساعت 1:48 عصر

فهرست کاندیدهای بخشهای مختلف دومین جشنواره جوانه معرفی شد

جشنواره جوانه+محمود عراقی

طبق اطلاعیه کمیته ی داوری دومین جشنواره جوان و رادیو جوانه فهرست اسامی کاندیداهای دریافت جایزه در بخشهای مختلف جشنواره اعلام شد.
بر همین گزارش این کاندیدها طی روزهای اینده از طریق رایانامه ( E-mail ) برای شرکت در مراسم اختتامیه دعوت خواهند شد.
طبق این گزارش در بخش سردبیری 10 نفر در بخش تهیه کنندگی 9 نفر در بخش گویندگی10 نفر در بخش گزارشگری 10 نفر در بخش بازیگری 11 نفر در بخش نویسندگی 10 نفر در بخش تهیه کنندگی انونس 11 نفر در بخش گویندگی انونس 6 نفر در بخش سردبیری مستند 10 نفر در بخش گزارشگری مستند 11 نفر در بخش قطعه ی موسیقی برای ترانه 7 نفر در بخش قطعه موسیقی برای خوانندگی 10 نفر در بخش وبلاگ 13 نفر در بخش مقاله ده نفر در بخش ایده برنامه 11 نفر در بخش متن رادیویی11 نفر در بخش نقد رادیویی 9 نفر در بخش شعر 10 نفر و در بخش داستانک 10 نفر کاندیدای دریافت جایزه شناخته شدند.

برای اطلاع از اسامی کاندیداها به سایت جشنواره به نشانی زیر مراجعه کنید.

 

 http://www.javanefestival.ir/NewsDetail.aspx?News=194 

 

**اینجا محمود عراقی به خاطر عشق به رادیو مینویسد! رادیوی که احساس عاشقی را موج میزند روی ردیف 88

حرف حساب محمود عراقی: در جشنواره اول سعی کردم اثری درست کنم تا رتبه اول را کسب کند، برای همین روی اثر متفاوتی که اماده کرده بودم یک ماه کار کرده بودم متاسفانه چون در جشنواره اول زیاد با محور جشنواره آشنایی نداشتم این اثرم نتوانست حتی به مرحله کاندیدا ها راه یابد و تنها اثری که از من مورد قبول واقع شد و تا مرحله نهایی ده اثر برگزیده راه یافت اثری بود که فقط یک ساعت روی آن کار کرده بودم! با توجه به این پیش زمینه ای که داشتم سعی کرده بودم در جشنواره دوم با تمام قدرت شرکت کنم متاسفانه به چند علت نتوانستم وقت کافی برای تهیه اثر  بگذارم اول این که در این مدت به دلیل مشغله کاری نتونستم روی اثری خوب کار کنم و زیاد نتونستم در مورد اثار مخصوصا نوع نگاه خاصی که باید اثر داشته باشد طرحی پیاده کنم و از طرف دیگر بیشتر انرژی که داشتم صرف تبلیغات جشنواره در شهر خودمون کردم و از این بابت هم با مشکل تهیه اثار روبرو شدم. فعلا هم تنها اثری که از من به مرحله کاندیداتوری راه پیدا کرده مربوط میشه به بخش وبلاگ و از این بابت هم ممنونم هم از خودم و هم از همه دست اندر کاران رادیو جوان و جشنواره جوانه که بلاخره بعد از سالها پای فضای مجازی را در چهارچوب تعریف شده به رادیو باز کردند .

من مثل خیلی ها نبودم و نیستم که به خاطر جایزه و جشنواره این وبلاگ را بسازم، خیلی از اونهایی که مخاطب من در این وبلاگ بودند و هستند و احیانا در اینده خواهند بود میدانند و خواهند دانست که اینجا محمود عراقی به خاطر عشق به رادیو مینویسد به خاطر علاقه به رادیو جوان مینویسد و این مربوط به چند روز گذشته و چند روز اینده نیست اینجا محمود عراقی چهار پنج سال است که مینویسد تا در حافضه ی مجازی تاریخ به یادگار بماند که یک روزی و یک زمانی در یک رسانه ای برنامه ای بود و صدایی می امد که دل شنونده اش محمود عراقی خوش بود به آن صدا ، صدایی که احساس عاشقی را موج میزند روی ردیف 88 ، خوشحالم که امروز احساسات محمود عراقی تا همین مرحله ده نفر کاندیدا معرفی شد و بیتر از این هم انتضار ندارم!  هرچند من معتقدم از رادیو فقط به خاطر رادیو باید نوشت
روزی که من مینوشتم تنها من بودم و بس ! ولی امروز رادیو جوان محبوب محمود عراقی کاری کرد تا همه از رادیو جوانی که دوستشان دارند بنویسند و با من محمودعراقی رقابت کنند و من هم از این خوشم میاد.

<< یادداشت قبلی                                                                                                  یادداشت بعدی>>

دسته بندی: رادیو جوان ، فهرست نهایی کاندیداهای دومین جشنواره جوانه

مطالب مرتبط: جشنواره جوانه رادیو جوان ، جشنواره جوانه ، جشنواره جوانه ، نتایج جشنواره جوانه ، نتایج جشنواره جوانه ، اسامی برگزیدگان جشنواره بزرگ جوان و رادیو ، www.javanefestival.ir ، اسامی برندگان جشنواره جوانه ، دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه) ، شنوندگان در دومین جشنواره جوانه ، دومین جشنواره جوان و رادیو(جوانه) ، دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه) ، جشنواره جوانه ، جشنواره جوانه در شهرستانها ، جشنواره جوانه تمدید شد ، نتایج دومین جشنواره جوانه



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: دوشنبه 91/7/24::: ساعت 12:20 صبح

"پدر سوخته" در شبکه جوان!

مدتی است که اکثر موضوعات برنامه های مختلف رادیو جوان سررشته را گم کرده اند.

    موضوع امروز برنامه کافه رادیو این است که نظر شما در مورد جملاتی مثل " پدر سوخته " که در فیلمها و سریالها و روابط مردم با یکدیگر مخصوصا در ارتباط با فرزندان انجام می گیرد چیست؟
نظریه محمود عراقی: من در این دو سه ماه اخیر شنونده ی برنامه هایی از شبکه جوان رادیو بوده ام که گاهی اوقات بسیار پیچیده و طولانی بوده اند و بیشتر زمان مجری برنامه صرف ترجمه و توضیح موضوع میشود و حتی در برنامه ی کلاس جوانی که دو سه روزی است تمام شده است یک روز در مورد موضوعی برنامه درست کردند که در نهایت تا اخر این برنامه شنونده متوجه نشد که منظور مجری برنامه چیست و برنامه هم تمام شد و از طرف دیگر در بعضی برنامه ها شاهد موضوعاتی هستیم که واقعا لازم است یک بازنگری اساسر در محوریت برنامه سازی انجام گیرد به عنوان مثال این که در برنامه جوونی دربست موضوعی مطرح میشود و نظر مخاطب را در مورد خوابگاه دانشجویی پرسیده میشود مسئله ای است که به نظر من مخاطب اصلا مناسب نیست همانطور که در همین برنامه یکی از شنوندگان هم به این موضوع اعتراض کردند ولی گوینده از برنامه دفاع کرداین در حالی است که اغلب موضوعات برنامه جوونی دربست اوایل سال و سال گذشته حول محور ازدواج و روابط زوجها با هم بود وتغییر مخاطب هدف در هر دوره ای نمیدانم چقدر میتواند به موفقیت این برنامه ختم شود ، به نظر من بهتر است همین موضوعات را به شکل تخصصی در در برنامه های جالشی گروه جامعه مثل چهل تکه بررسی شود چون اینگونه همین برنامه چهل تکه هم که با کمبود موضوعات چالشی روبرو است میتواند جذابتر و حداقل مفید تر باشد.
    همین امروز هم موضوع برنامه کافه رادیو این است که نظر شما در مورد جملاتی مثل " پدر سوخته " که در فیلمها و سریالها و روابط مردم با یکدیگر مخصوصا در ارتباط با فرزندان انجام می گیرد چیست؟ این که به این موضوعات تدر یک شبکه رادیویی پرداخته شود بد نیست اما این که فرصت و زمان یک برنامه رادیویی یک و نیم ساعته را به چنین موضوعی اختصاص دهیم و کارشناسی تخصی تر و مفید تری انجام نگیرد و همه قضاوت ها و صحبتها منحصر به خود شنونده و تلفنها و پیامکها باشد به نظرم نمیتواند برنامه ی مفیدی باشد. در چهمین چند سال گذشته از همین گروه و از همین گوینده( مهران دوستی) این ایتم (ایتم لیلی و مجنون) از کافه رادیو که قبلا ها با اسم هزار پنجره بود پخش میشد که واقعا برنامه ای زیبا و عالی بود و هنوز هم طرفداران خاص خودش را دارد.من در دیداری که با سردبیر کافه رادیو داشتم همین پینهاد و انتقادها رو کردم و ایشان هم با خوشرویی قبول کردند ، خیلی دوست دارم چنین برنامه هایی مجددا پخش شوند.
    اضافه میکنم عوامل برنامه ی کافه رادیو و جوونی دربست و کلاس جوانی از باسابقه ترین و بهترین عوامل این شبکه هستندو این که این عوامل به چنین موضوعاتی توجه میکنند به نظرم به برنامه ریزیهایی فراتر از این عوامل برمیگردد که از نظر من نمیتواند مناسب یک شبکه ای مثل جوان باشد.
     کافه رادیو برنامه ای است از گروه جوان و فرهنگ رادیو جوان که شنبه تا چهار شنبه از 14:30 تا 15:30 به صورت زنده پخش میشود و گوینده ی این برنامه مهران دوستی هستند.

 



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: چهارشنبه 91/7/5::: ساعت 3:5 عصر

نمونه یک گزارش رادیویی

به نظر من کار گزارشگری یکی از سخت ترین کارهاست مخصوصا این که آن گزارش مربوط به یک برنامه رادیویی هم باشد
    یک گزارشگر در مورد موضوعی که میخواهد گزارش تهیه کند ابتدا باید برای خودش روشن کنه که هدفش از این گزارش که میخواهد ترتیب دهد چه چیز است و بعد به دنبال سوژه مناسب باشد و در مورد آن تحقیق کند و بعد از آن طرح داستانی برای خودش ترتیب بده و مسلط بشه به کاری که انجام میده و بعد آماده ی تهیه گزارش باشه ، البته خیلی هم خوب میشه قبل از گرفتن گزارش از فضای محیط هم گزارشی ترتی بده و به عبارتی فضا سازی هم انجام بشه که بهتر خواهد بود، یک گزارشگر باید سعی کند وقتی که مصاحبه میکند صدا و لحن و گفتار مناسب داشته باشد و در گزارش سوال القایی نپرسد و جانب کسی را نگیرد و در گفتگوها آمرانه رفتار نکند و در کوتاهترین زمان بیشترین اطلاعات رو به مخاطب شنونده بدهد و سعی کند در گزارشها عنصر سکوت را حذف کند و یا مانع از بوجود آمدن فاصله بین صحبتها بشود چون هر لحظه ممکن است ذهن شنونده ی مخاطب منحرف شود و استفاده از سکوت فقط در شرایط خاص موثر خواهد شد و در نهایت این که سعی کند صدابرداری گزارش را که همیشه بر عهده ی اوست به خوبی انجام دهد.
    فایل صوتی زیر گزارش یکی از گزاشگران با سابقه و توانمند شبکه رادیویی جوان است که برای برنامه ی عصرگاهی در حال انجام گزارش بود که در ارتباط با گزارش شونده با مشکل روبرو میشود

رادیو جوان  با حجم 1.72 مگابایت دریافت کنید

    به نظرمن در این گزارش ، گزارشگر سوژه را دقیق پیدا کرده است و طرح موضوع انجام داده و هدف را هم مشخص کرده و داستانی را هم درست کرده است خوب بوده فقط مشکلی که دارد این است که نتوانسته مقدمه ی خوبی برای ارتباط و انجام گزارش بچیند شاید اگر خود را به تجاهل (عدم اطلاع از مسئله) میزد گزارش موفق تر انجام میشد و به عبارتی چون این گزارشگر دانسته یا ندانسته وانمود کرده است که کمی از آن مسئله با خبر است باعث شده تا مصاحبه شونده احساس کند در حریم شخصی شان شخص ثالث غریبه ای وارد شده است و مسلما ناراحت هم خواهند شد.
    اضافه میکنم سبک کلی همین گزارشگر در تمامی برنامه های صبح گاهی و عصر گاهی به همین شیوه است و این نوع گزارشگری همیشه برای من جای سوال داشت که آیا این کاری که گزارشگر انجام میدهد گزارشگری است یا فضولی و سرک کشیدن در کار دیگران است؟
البته این را هم یادآور میشوم که ارتباط با دیگران نیاز به تخصص بالایی است و این فقط توسط افراد کار آزموده بر می اید



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: جمعه 91/6/31::: ساعت 12:41 صبح

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 99
بازدید دیروز: 133
کل بازدید :1270551

>>امکانات این وبلاگ<<

وب خوان این وبلاگ

پروفایل این وبلاگ

عناوین مطالب بایگانی نشده

لینکستان این وبلاگ

خانه

راهنمای استفاده از این وبلاگ

دانلود برنامه های رادیو جوان

عناوین مطالب بایگانی شده

قوانین این وبلاگ

بخش متخلفین


>>نظر سنجی<<

پخش اینترنتی  زنده رادیو

پخش زنده ی رادیو جوان ورود به سایت رادیو جوان

پخش زنده ی رادیو قرآن ورود به سایت رادیو قرآن

پخش زنده ی رادیو معارف ورود به سایت رادیو معارف

پخش زنده ی رادیو ایران ورود به سایت رادیو ایران

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال اروپا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال آمریکا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال آسیا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو پیام ورود به سایت رادیو پیام

پخش زنده ی رادیو گفتگو ورود به سایت رادیو گفتگو

پخش زنده ی رادیو فرهنگ ورود به سایت رادیو فرهنگ

پخش زنده ی رادیو تجارت ورود به سایت رادیو تجارت

پخش زنده ی رادیو ندای اسلام ورود به سایت رادیو ندای اسلام

پخش زنده ی رادیو ورزش ورود به سایت رادیو ورزش

پخش زنده ی رادیو سلامت ورود به سایت رادیو سلامت


>پخش زنده رادیو استانی<

پخش زنده ی رادیو اصفهانپخش زنده ی رادیو اردبیلپخش زنده ی رادیو اراکپخش زنده ی رادیو ارومیهپخش زنده ی رادیو ایلامپخش زنده ی رادیو اهوازپخش زنده ی رادیو تهرانپخش زنده ی رادیو بوشهرپخش زنده ی رادیو بجنوردپخش زنده ی رادیو زاهدانپخش زنده ی رادیو رشتپخش زنده ی رادیو خرم ابادپخش زنده ی رادیو سنندجپخش زنده ی رادیو ساریپخش زنده ی رادیو زنجانپخش زنده ی رادیو قزوینپخش زنده ی رادیو شیرازپخش زنده ی رادیو شهرکردپخش زنده ی رادیو مشهدپخش زنده ی رادیو کرمانشاهپخش زنده ی رادیو قمپخش زنده ی رادیو یاسوجپخش زنده ی رادیو همدانپخش زنده ی رادیو مهابادپخش زنده ی رادیو یزدپخش زنده ی رادیو سمنانپخش زنده ی رادیو خراسان جنوبیپخش زنده ی رادیو کرمانپخش زنده ی رادیو گلستانپخش زنده ی رادیو بوشهرپخش زنده ی رادیو البرز


>> درباره خودم <<
محمود عراقی
اینجا محمودعراقی مینویسد و نقد میکند وگاهی نقل میکند وبه قول یک گوینده خوب گاهی غر هم میزند،میگویداگر این فعالیت در راستای ترویج فرهنگ عاشورا و انتظارفرج و مقابله با جنگ نرم دشمنان اسلام و نظام و به عنوان سرباز سایبری آقا باشد همه اش عبادت است ،عاشق رادیو است،میگوید از دوران کودکی رادیو گوش میداد و کودکی اش روی موج AM گذشت و نمیدانست موج FM هم وجود دارد چون رادیو جیبی اش فقط موج AM را داشت. از سال 84 به صورت اتفاقی موج FM را پیدا کرد و بر اساس کیفیت خوب صدا و کیفیت خوب برنامه ها کلی شگفت زده شد و رادیو جوان را پیدا کرد.از آن زمان به بعد تمام وقت شنونده شبکه رادیویی جوان شد و در یکم اسفندماه سال 1390 به عنوان شنونده منتخب رادیو جوان معرفی شد و در 28 خردادسال 1391 افتخار داشت سایت رادیو جوان را افتتاح کند، میگوید رادیو تنها رسانه ای است که به مخاطب احترام میگذارد ،گاهی وقت ها به آینده ی رادیو خوش بین نمی شود و میگوید ممکن است رادیو در دنیای دیجیتال آینده گم شود، علیرغم تصور خیلی ها اصلا علاقه ای به کار در رادیو ندارد چون معتقد است شنونده حرفه ای رادیو بودن و کارمندرادیو جدا از یکدیگر هستند،اما اگر روزی چرخه روزگار چرخید و افتاد وسط رادیو دوست دارد سردبیر باشدمیگوید هدف(به کسر ف) رادیو قرآن و معارف است ، معتقد است رادیو جوان هر روز در حال شکوفایی و پیشرفت است، از رادیو جوان فعلا برنامه های چهل تیکه/با من حرف بزن/دوشنبه ها با شما/فکری از جنس بلور/ پلاسما / کافه رادیو/ واژه ها / آهای دلای با وضو/ بعضی از اینجا شب نیست ها / صدای شکفتن / صبح دانش / کسی صدام میزنه / معمولی نیست / من و جوان / یک سبد ترانه / سبقت آزاد / شنیده میشوید / پاتوق شبانه / بند کفشتو محکم کن/ الفبای جوانی/ آتش پنهان / در کوچه آفتاب / آبی تر ازسپید را دوست دارد و از میان گویندگان آقا، طوفان مهردادیان و از خانمها مریم واعظ پور/ مهرگان سوادکوهی / زهره هاشمی / لاله اکبری / خانم جعفرپور و خانم توکل را اختصاصا دوست دارد و از سردبیرها حامد مرادیان و شهاب نادری و مجتبی امیری و نرگس فتحی و وحید یامین پور را دوست دارد

>> پیوندهای روزانه <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
به نام خدا

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<

>>هدیه وبلاگ<<

>>آرشیو شده ها<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>آمار وبلاگ<<

>>رتبه ی وبلاگ<<

>>طراح قالب<<
تحلیل آمار سایت و وبلاگ